Saturday, April 26, 2008

چرخ و فلک

تا حالا شده که حس کنید توی یک چرخ و فلک در حال حرکت گیر کردید و هر چی داد می زنید "یکی این رو وایسونه" هیچ فایده ای نداره؟
گاهی اوقات همچین حسی بهم دست می ده


من داد می زنم و چرخ و فلک می چرخه.حالا نچرخ کی بچرخ. اونم نه با سرعت کم که بتونم از زیبایی های زیر پام لذت ببرم.انگار از یه غولی خواهش کردم این چرخ وفلک رو با تمام قدرتش بچرخونه و وای نسته.اولش خیلی کیف می ده.سرعت زیاد باد رو صورت و تو موهام مزه ای می ده.ولی بعد از چند دور چرخیدن سردرد و حالت تهوع وبی خبری از اطراف بر مزه و کیف چرخیدن غلبه میکنه.و حالا انقدر سرعت زیاده که هیچ جوری نمی تونم به آقا غوله حالی کنم که می خوام پیاده شم.باید انقدر صبر کنم که آقا غوله خودش خسته بشه و بذاره بره.وقتی پیاده می شم می بینم با این که تمام مدت همین جا بودم چقدر از بقیه و اطرافم دورم.بایداین دفعه به این آقا غوله بگم آروم تر بچرخونه که انقدر از اطرافم دور نیفتم

4 comments:

Anonymous said...

Age onke az on pain charkho falako micharkhoonaro didi besh begoo manam khase shodam! chekhofalake zendegiye manam aroomtar becharkhoone! begoo manam az atrafam door oftadam! asan begoo negahesh dare! delam mikhad piyade sham!!!

Anonymous said...

سلام سلام صد تا سلام
تبريك تبريك تبريك
انشالله چرخ وبلاگت خوب بچرخه آبجي
قربانت

Anonymous said...

سلام تااااااااااااااااااا:)
کلّی حال کردم وبلاگتو دیدم.چقدر این نقّاشیِ قشنگههههه،ساعتشووووووووو

Anonymous said...

:**************************